( حفظة ) حفظة. [ ح َ ف َ ظَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حافظ. نگاهبانان. - حفظه ٔقرآن ؛ آنانکه قرآن را از بردارند. || نگاهدارندگان. حراس. پاسبانان. سدنه. ضبّاط : با دلی قوی و عزمی ذکی با حفظه آن قلعه جنگ آغاز نهاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || فرشتگان نگاهبان و نویسنده اعمال. ( منتهی الارب ). حفظه. [ ح ِ ظَ ] ( ع اِ ) حمیت و خشم. ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
= حافظ
فرهنگ فارسی
نگهبانان، جمع حافظ ( صفت اسم ) جمع حافظ . ۱ - نگاهبان : (( دستور اکید بحفظه برای نگاهبانی وی داد. ) ) ۲ - از بر کنندگان : حفظ. قر آن. حمیت و خشم
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَفَظَةً: حفظ کنندگان -نگاهبانان (جمع حافظ از حفظ به معنی ضبط کردن صورت آن چیزی است که برای ما معلوم شده است ، بطوری که هیچ دگرگونی و تغییری در آن پیدا نشود) ریشه کلمه: حفظ (۴۴ بار) «حَفَظَةً» جمع «حافظ» و در اینجا به معنای فرشتگانی است که مأمور نگاهداری حساب اعمال انسان ها هستند.