تعریف عملیاتی

فرهنگستان زبان و ادب

{operational definition} [روان شناسی] تعریف یک موضوع براساس عملیات قابل مشاهده و قابل اندازه گیری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم