بیوض. [ ب َ ] ( ع ص ) دجاجة بائضة و بیوض ؛ مرغ تخم گذار. ج ، بُیض ، بیض. ( از منتهی الارب ). خایه گر. بسیار خایه کننده. ( زمخشری ). حیوان که تخم نهد. که خایه کند. که بسیار خایه کند مثل مرغ و ماهی. مقابل ولود. ( یادداشت مؤلف ). بیوض. [ ب ُ ] ( ع اِ ) ج ِ بیضة، به معنی تخم مرغ. بیض. بیضات. ( منتهی الارب ). رجوع به بیضة شود.
دانشنامه عمومی
بیوض یک روستا در ایران است که در دهستان غیزانیه واقع شده است. بیوض ۱۱۸ نفر جمعیت دارد.