بی روان

لغت نامه دهخدا

بیروان. [ رَ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + روان ) بی جان. بی روح. رجوع به روان شود.
بیروان. [ ] ( اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه به نوسود میان لفطه و درونه در 43000گزی کرمانشاه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بی جان . بی روح .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ استخاره کن استخاره کن فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال میلادی فال میلادی