به روزگار

لغت نامه دهخدا

به روزگار. [ ب ِه ْ زْ / زِ ] ( ص مرکب ) نیک بخت. سعادتمند. خوشحال. شاد :
نخست آفرین کرد بر کردار
کز اویست فیروز و به روزگار.فردوسی.همی پرورانیدش اندر کنار
بدو شادمان بود و به روزگار.فردوسی.همیشه بزی شاد و به روزگار
همیشه خرد بادت آموزگار.فردوسی.

فرهنگ فارسی

نیک بخت . سعادتمند . خوشحال . شاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم