بازار کشیدن

لغت نامه دهخدا

بازار کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) هرزه گویی کردن. لاف زدن. ( ناظم الاطباء ). || بازار ترتیب دادن :
ز آب و گل تن مردم چو قلعه ای آراست
بشکل تنگ بمعنی چهار اسرار است
درو کشید به عنصر چهار بازاری
که رخت هر دو جهانش بچار بازار است.میرخسرو ( از آنندراج ) ( فرهنگ ضیاء ).

فرهنگ فارسی

هرزه گویی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال لنورماند فال لنورماند فال ورق فال ورق