یک پهلویی

لغت نامه دهخدا

یک پهلویی. [ ی َ / ی ِ پ َ] ( حامص مرکب ) لجاج. لجاجت. عناد. ( یادداشت مؤلف ).سماجت. یکدندگی. استبداد برأی. || یک رنگی. یک رویی. مقابل دوپهلویی. و رجوع به یک پهلو شود.

فرهنگ فارسی

لجاج لجاجت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت