گشاده گفتن

لغت نامه دهخدا

گشاده گفتن. [ گ ُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) بی پرده گفتن : گشاده تر گفتم که : من زهره ندارم این فصول بر این وجه ادا کنم صواب آن است که بنویسم. ( تاریخ بیهقی ). || مفصل گفتن ، در مقابل مجمل گفتن : تا آنگاه که دیدار باشد که در این معانی سخن گشاده تر گفته آید. ( تاریخ بیهقی ). و با رسول ابوالقاسم مشافهه است که اندر مشافهه سخن گشاده تر بگفته آمده است. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

بی پرده گفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ فال چای فال چای فال کارت فال کارت