کین خواه

لغت نامه دهخدا

کین خواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) کین خواهنده. انتقام جوینده. ( فرهنگ فارسی معین ). انتقام گیرنده. کینه جو. انتقام کشنده :
وگر خون اورا بریزی به دست
که کین خواه او در جهان ایزد است.فردوسی.به تدبیری چنین آن شیر کین خواه
رعیت را برون آورد بر شاه.نظامی.رجوع به کین خواستن شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) انتقام جوینده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم