کور راه نشین

لغت نامه دهخدا

کور راه نشین. [ رِ ن ِ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کوری که بر راه نشیند. نابینایی که بر سر راه نشیند. کور درمانده :
فلک کبود و زمین همچو کور راه نشین
کسی که ماه تو بیند رهد ز کور و کبود.مولوی.

فرهنگ فارسی

کوری که بر راه نشیند . کور درمانده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال تماس فال تماس فال پی ام سی فال پی ام سی فال تخمین زمان فال تخمین زمان