کرخت کردن

لغت نامه دهخدا

کرخت کردن. [ ک َ رَ / ک َ رِ / ک ِ رِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سِر کردن. ( یادداشت مؤلف ). بی حس کردن. خدر کردن. رجوع به کرخت و کرخت شدن و خدر شدن شود.

فرهنگ فارسی

بی حس کردن .خدر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال انبیا فال انبیا فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال آرزو فال آرزو