کالبد مرغ

لغت نامه دهخدا

کالبد مرغ. [ ب َ / ب ُ دِ م ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از صراحی است که بشکل مرغ سازند :
از پیکر گاو آید و در کالبد مرغ
جان پری ، آن کز تن خم یافت رهائی.خاقانی.

فرهنگ فارسی

کنایه از صراحی است که بشکل مرغ سازند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز