کار باز دارنده

لغت نامه دهخدا

کاربازدارنده. [ رَ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ربیثة. ( منتهی الارب ). ج ، ربائث. ربیثی. ( منتهی الارب ). کسی که مانع کار میشود. مانع. ( المنجد ).

فرهنگ فارسی

( صغت ) آنکه مانع کار شود مانع، ربیثه کسی که مانع کار می شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال درخت فال درخت