چرب سخنی

لغت نامه دهخدا

چرب سخنی. [ چ َ س ُ خ َ ] ( حامص مرکب ) چرب زبانی. خوش سخنی. نرم گفتاری. || چاپلوسی و خوشامدی و تملق. ( ناظم الاطباء ). زبان بازی. مردم فریبی : چرب سخنی دوم جادوئیست. ( قابوسنامه ). رکیک اندیشه را... چرب سخنی دست نگیرد. ( کلیله و دمنه ). رجوع به چرب سخن و چرب زبانی شود.

فرهنگ عمید

۱. خوش سخنی.
۲. چرب زبانی، چاپلوسی.

فرهنگ فارسی

چرب زبانی . خوش سخنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم