چاه خو

لغت نامه دهخدا

چاه خو. ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 54 هزارگزی شمال باختری خوسف واقع شده. جلگه و گرمسیر است و 24 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
چاه خو. ( اِخ ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 84 هزارگزی باختر درح واقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و13 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ معین

(ص فا. ) = چاخو: کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقیة مستراح است ، مقنی ، چاه کن .

فرهنگ عمید

= چاهجو

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان مومن آباد بخش در میان شهرستان بیرجند
( صفت )کسی که پیشه اش کندن چاه یا لاروبی کاریز یا تنقی. مستراح است منی چاهکن . توضیح این کلمه را نباید با (( چاهجو ) ) که آن نیزبهمین معنی است خلط کرد . در مشهد مقنی های دوره گرد را (( چخو ) ) گویند.

دانشنامه عمومی

چاه خو یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان سربیشه واقع شده است. چاه خو ۲۰۰ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم