پیر منحنی نالان

لغت نامه دهخدا

پیر منحنی نالان. [ رِ م ُ ح َ ی ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سالخورده گوژپشت زاری کننده. || کنایه از چنگ خمیده است که نوازند :
آن پیر بین در انحنا، موی سرش سرخ از حنا
پیوسته از رنج و عنا نالنده جسم لاغرش.( هدایت صاحب انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

سالخورده گوژپشت زاری کننده یا کنایه از چنگ خمیده است که نوازند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم