پر کاره

لغت نامه دهخدا

پرکاره. [ پ َرْ، رَ / رِ ] ( اِ ) پرکار. || پرکاله. ( جهانگیری ). وصله :
بر خرقه تسلیم زن از سوزن اخلاص
یک رقعه پرکاره ارباب حقایق.نزاری قهستانی ( از جهانگیری ).لیکن این بیت برای معنی فوق رسا نیست.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- وصله ای که بر جامه دوزند گژنه پینه وصله پرغاله پرکاله. ۲- پارهای از هر چیز پاره لخت حصه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال شمع فال شمع فال عشقی فال عشقی فال لنورماند فال لنورماند