لغت نامه دهخدا
دگر گرگ پرطاس را نشکرم
ز پرطاسی روس روبه ترم.نظامی.رجوع به برطاس شود.
پرطاس. [ پ ُ ] ( اِ ) جنسی از موئینه باشد همچو سنجاب و قاقم و بضم اول هم آمده است. ( تتمه برهان ). جامه ای که از پوست روباه پرطاسی دوزند. نوعی از پوستین روباه که از ملک پرطاس پیدا شود. ( غیاث اللغات ). رجوع به فقره قبل شود.