لغت نامه دهخدا ورایستادن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) برخاستن. به پای شدن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : دانی ز چه سرنزیده افتویارم نه ورایستاده از خو.( یادداشت مرحوم دهخدا ).