لغت نامه دهخدا هاله زدن. [ ل َ / ل ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) به دورادور چیزی حلقه زدن و ایجاد کردن : تا درنیاید انجم و افلاک در نظراز دود آه هاله به دور قمر زدیم.علی خراسانی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی (مصدر ) هاله افتادن : (( تادرنیاید انجم وافلاک درنظر ازدود آه هاله بدورقمرزنم . ) ) ( علی خراسانی )