نیکو گوشت

لغت نامه دهخدا

نیکوگوشت. ( ص مرکب ) فربه : شطبه ؛ اسب نیکوگوشت. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

فربه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال لنورماند فال لنورماند فال اوراکل فال اوراکل