نقش کشیدن

لغت نامه دهخدا

نقش کشیدن. [ن َ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) تصویر کردن :
نقش چشم خویش بر بال کبوتر می کشم
طالب دیدار را زین خوبتر مکتوب نیست.قدسی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

تصویر کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم