میان برش

فرهنگستان زبان و ادب

{intercut, intercutting} [سینما و تلویزیون] قرار دادن نما یا نماهایی در مجموعۀ نماهای یک صحنه برای بسط تحولات رویداد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی استخاره کن استخاره کن فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان