لغت نامه دهخدا
در شبابش مشتری فعل و عطاردشغل داشت
گرچه در شیبش مقابل کوب جوزا ساخته.واله هروی ( از آنندراج ).هر تعدی را مکافاتی مقابل کوب هست
می خورد بر سکه زر تا سکه بر زر می خورد.محسن تأثیر ( از آنندراج ).دعای ساکن میخانه هم دارد اثر، دانش
در بازش مقابل کوب محراب است پنداری.رضی دانش ( از آنندراج ).تیمورشاه برخوردارخان را با جمعی از سپاه قزل باش و افغان به سمت بلخ فرستاد، چون مقابل کوبی نداشت ، خان موصوف شهر بلخ و اطراف او را به حیطه تسخیر آورد. ( مجمل التواریخ گلستانه ص 118 ). || حریف دردکش. ( آنندراج ). و رجوع به مقابل شود.