مشک عذار

لغت نامه دهخدا

مشک عذار. [ م ُ / م ِ ع ِ ] ( ص مرکب ) که عذارش چون مشک است به بوی و رنگ :
تا ترک سمن عارض بودی نه چنین بود
امروز چنین شد که بت مشک عذاری.فرخی.خورشیدنماینده بتی ماه جبینی
کافوربناگوش مهی مشک عذاری.سنایی.

فرهنگ فارسی

که عذارش چون مشک است به بوی و رنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم