محشر کردن

لغت نامه دهخدا

محشر کردن. [ م َ ش َ ک َ دَ ]( مص مرکب ) شور و غوغا برپا کردن. || کاری شگفت و جالب توجه کردن ، چنانکه خطیبی در سخنوری یا شاعری در سخنرانی یا هنرمندی در هنرنمائی و جز آن.

فرهنگ فارسی

شور و غوغا بر پا کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ای چینگ فال ای چینگ فال فنجان فال فنجان