قاچاق شدن

لغت نامه دهخدا

قاچاق شدن. [ ش ُ دَ ] ( مص مرکب )از قاچاق ترکی + شدن فارسی. در تداول کالائی بدون پروانه قانونی به کشوری وارد شدن و یا ورود شخصی بدون گذرنامه به کشوری. || قاچاق شدن کارمند دولت ؛ غیبت کردن وی هنگام سرویس اداری. گریختن از خدمتی قانونی. قاچاق شدن سرباز؛ از خدمت نظام گریختن.

فرهنگ معین

(شُ دَ ) [ تر - فا. ] (مص ل . ) جیم شدن ، در رفتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - در رفتن ( از سر خدمت و کار ) غیبت کردن ( در ساعت کار ) : این برادر کلائ است باشورا هم مدرسه است امروز گویا قاچاق شده و مادرش خبر ندارد . ۲ - وارد شدن متاعی بدون پروانه قانونی بکشور .

ویکی واژه

جیم شدن، در رفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال انبیا فال انبیا فال انگلیسی فال انگلیسی فال تک نیت فال تک نیت