فوطه کردن

لغت نامه دهخدا

فوطه کردن. [ طَ / طِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از قبا کردن جامه. ( آنندراج ). چاک کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). مانند خرقه کردن که دریدن جامه از بی صبری در سوک یا جز آن باشد. ( یادداشت مؤلف ) :
من جامه بر وفات کرم فوطه کرده ام
جز فیض لطف تو که فرودآردم ز سوک.ظهیر فاریابی.

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ ) [ معر - فا ] (مص م . ) چاک دادن قبا.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) چاک کردن ( قبا ) قبا کردن ( جامه ) .

ویکی واژه

معرب
چاک دادن قبا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ای چینگ فال ای چینگ فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت