لغت نامه دهخدا
چو دشوارت آید ز دشمن سخُن
نگر تا چه عیبت گرفت آن مکن.سعدی.متکلم را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد. ( سعدی ).
|| نکوهیدن. سرزنش کردن :
به کس مگوی که پایم بسنگ عشق برآمد
که عیب گیرد و گوید چرا به فرق نپویی.سعدی.دوستان عیب مگیرید و ملامت مکنید
کاین حدیثی است که از وی نتوان بازآمد.سعدی.