شکر امیز

لغت نامه دهخدا

( شکرآمیز ) شکرآمیز. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] ( ن مف مرکب ) آمیخته به شکر. ( آنندراج ). شکرآمیخته. شکرآلود. کنایه از سخت شیرین :
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز می کنی.سعدی.برآمیزی و بگریزی و بنمایی و برْبایی
فغان از قهر لطف اندوز و زهرشکّرآمیزت.سعدی.و رجوع به شکرآمیخته و شکرآلود شود.

فرهنگ فارسی

( شکر آمیز ) آمیخته به شکر شکر آلود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم