شاهدی کردن

لغت نامه دهخدا

شاهدی کردن. [ هَِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دلبری کردن. دلربائی کردن. شوخی و رعنائی کردن :
وین پری پیکران حلقه بگوش
شاهدی میکنند و جلوه گری.سعدی.

فرهنگ فارسی

دلبری کردن دلربائی کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال تماس فال تماس