سرگشته کردن

لغت نامه دهخدا

سرگشته کردن. [ س َ گ َت َ / ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) متحیر کردن :
ز کشته همه دشت پرپشته کرد
یلان را ز بس زخم سرگشته کرد.اسدی.

فرهنگ فارسی

متحیر کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای