سروش، عبدالکریم (تهران ۱۳۲۴ش) سروش، عبدالکریم (نام اصلی: حسین حاج فرج دباغ) متفکر، مترجم و محقق ایرانی. تحصیلات متوسطۀ خود را در دبیرستان علوی تهران گذراند و در دانشگاه تهران به تحصیل داروسازی پرداخت. بعد از اخذ مدرک، برای ادامۀ تحصیل به لندن سفر کرد. پس از فارغ التحصیلی در رشتۀ شیمی آنالیز از دانشگاه لندن، قریب شش سال در کالج چلسی تاریخ و فلسفۀ علم خواند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به ایران بازگشت و در دانشگاه تربیت معلم تهران، مدیر گروه رشتۀ تازه تأسیس فرهنگ اسلامی شد و در ۱۳۵۹ش با حکم امام خمینی (ره) به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد. وی در ۱۳۶۲، پس از کناره گیری از شورای عالی انقلاب فرهنگی از دانشگاه تربیت معلم به انجمن حکمت و فلسفه (وابسته به پژوهشگاه علوم انسانی) رفت. سروش طی سال های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۷ با ایراد سخنرانی هایی در مجامع دانشگاهی و دینی و انتشار مقالات و کتاب هایی در باب دین پژوهی و فلسفۀ دین، مخصوصاً مقالاتی که عمدتاً در مجلۀ کیان به چاپ رساند، مورد توجه بسیاری قرار گرفت و نقد ها و آراء گوناگونی در طرفداری و مخالفت خود برانگیخت. سروش در سال های اخیر در دانشگاه های هاروارد و پرینستون تدریس کرده است. از آثار اوست: علم چیست، فلسفه چیست؟؛ تضاد دیالکتیکی؛ ایدئولوژی شیطانی؛ تفرج صنع؛ حکمت و معیشت؛ قبض و بسط تئوریک شریعت؛ اوصاف پارسایان؛ فربه تر از ایدئولوژی؛ بسط تجربۀ نبوی؛ نهاد ناآرام جهان؛ صراط های مستقیم؛ آیین شهریاری و دینداری؛ روشنفکری و دینداری؛ علم شناسی فلسفی؛ فلسفه تاریخ؛ ترجمۀ مبادی مابعد طبیعی علوم نوین؛ ترجمۀ تبیین در علوم اجتماعی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی نور] «حسین حاج فرج الله دباغ» معروف به «عبدالکریم سروش» در 25 آذرماه سال 1324ش در تهران، متولد شد. وی در دبیرستان علوی در رشته ریاضی تحصیل نمود و در دانشکده داروسازی دانشگاه تهران، دکترای داروسازی گرفت. سپس به انگلستان رفت و در لندن شیمی آنالیتیک (تحلیلی) آموخت و در همانجا، فلسفه و تاریخ علم را هم فراگرفت. در ایران نیز مدتی بسیار کوتاه به حوزه رفت و فقه و اصول و فلسفه اسلامی را تا حدودی آموخت. وی از زمره دانشجویان مذهبی لندن بود که با تأمل در حکمت متعالیه به این مباحث علاقه مند شده بود. او که تا سال های 1373-1374ش ظاهراً از اندیشه های حضرت امام(ره) دفاع می کرد، ناگهان در مصاحبه ای با نشریه نامه، از نقد خود بر کتاب حکومت اسلامی (ولایت فقیه) در همان سال های پیش از انقلاب سخن گفت. او دو پسر داشت به نام های «سروش» و «عبدالکریم» و به همین خاطر نام مستعار خود را «عبدالکریم سروش» نهاد. او پس از بازگشت به ایران، به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی، بنابر توصیه ای که امام به روشنفکران درباره مارکسیسم نمودند، تصمیم گرفت به نقد مارکسیسم بپردازد. ولی این علت لازم و کافی برای او نبود؛ بلکه تأثیرات بسیار بالا و آشکار وی از فلسفه علم و فلسفه سیاسی کارل پوپر از انگلستان سبب می شد وی خود را به عنوان منتقد مارکسیسم در ایران پس از 1357ش مطرح نماید. سروش سخنوری را در انجمن حجتیه آموخته بود. ترجمه چند کتاب ارزنده در فلسفه علم و آگاهی اش از متون معتبر و جدید در این حوزه به همراه علاقه و تبحرش بر فلسفه اسلامی او را معروف کرد. اما آنچه بعدها موجب معروف تر شدن وی شد، آن بود که «همواره تخریب آسان تر و جذاب تر از ساخت است».