لغت نامه دهخدا
روشن آباد. [ رَ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان بابل. سکنه آن 1370 تن و محصول آنجا برنج و پنبه و نیشکر و غلات و کنف و صیفی. آب از رودخانه بابل. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
روشن آباد. [ رَ ش َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. سکنه آن 300 تن. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و پشم و لبنیات. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
روشن آباد. [ رَ ش َ ] ( اِخ ) دهی است واقع در 2500گزی جنوب شرقی قریه نوزاد مربوط بحکومت گرشک. ( از قاموس جغرافیایی افغانستان ).
روشن آباد. [ رَ ش َ ] ( اِخ ) موضعی است در 28هزارگزی شرق قلعه شهیدان مربوط بحکومت گرشک افغانستان. ( از قاموس جغرافیایی افغانستان ).