روث انداختن

لغت نامه دهخدا

روث انداختن. [ رَ / رُو اَ ت َ ] ( مص مرکب ) سرگین انداختن. روث افگندن : نقل است که تا بشر زنده بود هرگز در بغداد هیچ ستور روث نینداخته بود. ( تذکرة الاولیاء عطار ). و رجوع به روث و روث افگندن شود.

فرهنگ فارسی

سرگین انداختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال ورق فال ورق فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت