ده خان

لغت نامه دهخدا

ده خان. [ دِه ْ ] ( اِ مرکب ) کدخدا و رئیس و بزرگ ده و قاضی ده. ( ناظم الاطباء ).
ده خان. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در 28هزارگزی شمال خاوری کرمان. سکنه آن 650 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده خان. [ دِه ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 60هزارگزی شمال خاوری لنده مرکز دهستان. دارای 150 تن سکنه است.آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفه طیبی هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

کدخدا و رئیس و بزرگ ده و قاضی ده .

دانشنامه عمومی

ده خان (شهداد). ده خان، یک آبادی از توابع بخش شهداد، شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است.
این آبادی در دهستان تکاب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۱۸۵ نفر ( ۵۱ خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم