دل اشوبی

لغت نامه دهخدا

( دل آشوبی ) دل آشوبی. [ دِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل آشوب. اضطراب. نگرانی. تشویش خاطر :
بدا سلطانیا کو را بود رنج دل آشوبی
خوشا درویشیا کو را بود گنج تن آسانی.خاقانی.رجوع به دل آشوب شود.

فرهنگ فارسی

( دل آشوبی ) حالت و چگونگی دل آشوب . نگرانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تک نیت فال تک نیت فال قهوه فال قهوه فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی