دریا وش

لغت نامه دهخدا

دریاوش. [ دَرْ وَ ] ( ص مرکب ) دریافش. دریاکردار. همانند دریا. بحرسان.
- دست دریاوش ؛ کف بخشنده و کریم : امیر ارغون در راه دست دریاوش چون یاران نیسان گشاده گردانید. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

دریا فش . دریا کردار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت فال میلادی فال میلادی فال ماهجونگ فال ماهجونگ