دایره ساختن

لغت نامه دهخدا

دایره ساختن. [ ی ِ رَ / رِ ت َ ] ( مص مرکب ) شکل دایره ترتیب دادن. دائره کشیدن. || بشکل دایره درآوردن یا درآمدن. دایره وار ایستادن. با قوسی ایستادن اشخاص یا چیدن و ایستانیدن اشیاء.شکل دایره پدید آوردن. || نوشتن نام امرابشکل دایره تا تصور تقدم و تأخر نرود :
هرجا که بنام امرا دایره سازند
زان دایره نام تو شمارند نخستین.معزی.رجوع به دایره درین معنی شود. || آلت موسیقی ( دورویه ) ترتیب دادن.

فرهنگ فارسی

شکل دایره ترتیب دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال احساس فال احساس فال انبیا فال انبیا فال ورق فال ورق