داغدار کردن

لغت نامه دهخدا

داغدار کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نشان دارکردن. || نشان داغ نهادن بر کسی یا حیوانی. || لکه دار کردن. رنگ خلاف رنگ اصلی متن بر آن پدیدآوردن. || معیب کردن. ( از آنندراج ). || مصاب کردن بمرگ یا کشتن عزیزی یا فرزندی.

فرهنگ فارسی

نشان دار کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال اوراکل فال اوراکل فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد