دارا پناه

لغت نامه دهخدا

داراپناه. [ پ َ ] ( اِخ ) از ندیمان بهرام چوبین. مطابق شاهنامه کسی است که بدستور بهرام چوبین نامه ای برای سرداران خسرو پرویز آورد تا آنها را بپیروی از بهرام دعوت کند و بر خسرو پرویز بشوراند و در پاسخ نامه ای از خسرو گرفت و بنزد بهرام بازگشت :
برفت از در شاه داراپناه
بکردار باد اندر آمد ز راه
همه نامه ها پیش چوبینه برد
سخنهای شیرین براو برشمرد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

از ندیمان بهرام چوبین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت