خرده مرده

لغت نامه دهخدا

خرده مرده. [ خ ُ دَ / دِ م ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) کنایه از ریزه ریزه و زیروزبرشده باشد.( برهان قاطع ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

کنایه از ریزه ریزه و ریز ریز باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال آرزو فال آرزو فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی