جراحت شدن

لغت نامه دهخدا

جراحت شدن. [ ج ِ ح َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جراحت گردیدن. به صورت جراحت درآمدن :
ازنظر افتاده یاریم و مدتها گذشت
زخمهای تیغاستغنا جراحتها شده ست.وحشی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

جراحت گردیدن بصورت جراحت در آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال لنورماند فال لنورماند فال قهوه فال قهوه فال رابطه فال رابطه