جدل داشتن

لغت نامه دهخدا

جدل داشتن. [ ج َ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) خصومت و دشمنی داشتن. ( از آنندراج ) ( بهار عجم ) ( ارمغان آصفی ) :
نیست صائب ملک تنگ عافیت جای دو شاه
زین سبب طفلان جدل دارند با دیوانه ها.صائب ( از آنندراج ).دلم بلاله و گل بی رخت جدل دارد
بهار داغم از این عیش بی محل دارد.جلال اسیر ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) خصومت داشتن دعوی داشتن مناقبه داشتن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم