جانور داری

لغت نامه دهخدا

جانورداری. [ ن َ / ن ِ /ن ْ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل آنکه جانوران نگاهدارد. شغل جانوردار. نگاهداری جانوران : بوقت استخلاص ماوراءالنهر و خراسان به اسم پیشوری و جانورداری جماعتی را بحشر بدان حدود رانده. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ فارسی

شغل جانوردار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال احساس فال احساس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ