جامه کندن

لغت نامه دهخدا

جامه کندن. [ م َ / م ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) جامه از تن جدا کردن. ( بهار عجم ) ( از ارمغان آصفی ). پیراهن از تن برون کردن. لباس را بیرون آوردن :
جامه واژون طالع میکنم از تن کلیم
بخت را از همت والا دگرگون میکنم.کلیم همدانی ( از ارمغان آصفی ) ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

جامه از تن جدا کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال لنورماند فال لنورماند فال نخود فال نخود فال عشقی فال عشقی