تیرباران گرفتن

لغت نامه دهخدا

تیرباران گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) تیرباران کردن. گرفتن بارانی از تیر بر روی کس یا کسانی :
کمانش کمین سواران گرفت
بر آن نامور تیرباران گرفت.فردوسی.به سهراب بر تیرباران گرفت
چپ و راست جنگ سواران گرفت.فردوسی.ابر زنگله تیرباران گرفت
به هر سو کمین سواران گرفت.فردوسی.رجوع به تیرباران کردن و تیرباران و دیگر ترکیبهای تیر شود.

فرهنگ فارسی

تیر باران کردن گرفتن بارانی از تیر بر روی کس یا کسانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم