تر نوازی

لغت نامه دهخدا

ترنوازی. [ ت َ ن َ ] ( حامص مرکب ) خوش خوانی مطرب. ( غیاث اللغات ). خوشخوانی و نیز بمعنی خوش زبانی از اهل زبان به تحقیق پیوسته که عبارت از کار خوب کردن است اما بیشتر استعمال ترنواز بمعنی مطرب تردست بود. ( از آنندراج ) :
زدی رود روان در پرده سازی
به گوش خشک مغزان ترنوازی.زلالی ( ازآنندراج ).و رجوع به تر و ترنواز شود.

فرهنگ فارسی

خوش خوانی مطرب .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم