تخم نهادن

لغت نامه دهخدا

تخم نهادن. [ ت ُ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تخم کردن. تخم گذاشتن جانوران اعم از ماکیان و جز آن :
خود هیچ کرم بید شنیده ست هیچکس
کو تار بست و تخم نهاد و حصار کرد.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 152 ).

فرهنگ فارسی

تخم کردن تخم گذاشتن جانوران اعم از ماکیان و جز آن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال قهوه فال قهوه فال پی ام سی فال پی ام سی فال درخت فال درخت