بینی زدن

لغت نامه دهخدا

بینی زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) انکار کردن. ( بهار عجم ). کنایه از انکار کردن. ( آنندراج ). مرداف چانه زدن :
ور اشارتهاش را بینی زنی
مرد پنداری و چون بینی ، زنی.مولوی.

فرهنگ فارسی

انکار کردن ٠ کنایه از انکار کردن ٠ مرادف چانه زدن ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم